لغتنامه دهخدا
مری . [ م َرْی ْ ] (ع مص ) بسودن و مالیدن سر پستان ناقه را تا شیر برآورد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || برآوردن چیزی را. (از منتهی الارب ). استخراج . (از اقرب الموارد). || منکر شدن حق کسی را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). جحود کردن .(ترجمان القرآن جرجانی ). |