کارخانة لبنیاتdairy factory, creamery, dairyواژههای مصوب فرهنگستانواحدی تولیدی که در آن فراوردههای شیری تولید میشود
پخشینۀ لبنیdairy spreadواژههای مصوب فرهنگستانپخشینهای که پایۀ آن چربی شیر است و میزان چربی آن کمتر از کره است
پیغذای لبنیdairy dessertواژههای مصوب فرهنگستانپیغذایی آمادۀ مصرف، ازجمله انواع بستنی خامهای و پنیرهای تازه و شیرخاگین، که از فراوردههای شیری مانند خامه و شیر و ماست تهیه شده باشد
فراوردۀ لبنیdairy productواژههای مصوب فرهنگستانهر فراوردۀ غذایی که از شیر تهیه شود متـ . فراوردۀ شیری milk product
نوشابۀ لبنیdairy beverageواژههای مصوب فرهنگستاننوشابهای که عمدتاً از شیر و فراوردههای آن تهیه میشود
پذیره نویسیلغتنامه دهخداپذیره نویسی . [ پ َ رَ ن ِ ] (حامص مرکب ) نوشتن وامضاء کردن نوشته ای برای تعهد انجام کاری . هنگام تشکیل شرکتها از کسانی که میخواهند شریک شوند دعوت میشود و هر یک از آنها بوسیله ٔ پذیره نویسی قسمتی از سهام شرکت را قبول میکنند .
پذیرهلغتنامه دهخداپذیره . [ پ َ رَ / رِ ] (اِمص ) استقبال . (برهان ). پیشواز. (برهان ). پیشباز : کسی را که بد زآمدنش آگهی پذیره برفتند با فرّهی . فردوسی .چو خسرو بر اینگونه آمد ز راه چنین بازگشت
پذیرهفرهنگ فارسی عمید۱. قبول؛ پسند.۲. [قدیمی] پیشواز؛ استقبال.⟨ پذیره شدن:۱. (مصدر لازم) [قدیمی] جلو رفتن؛ پیشواز کردن.۲. (مصدر متعدی) پذیرفتن؛ قبول کردن.
پذیرهفرهنگ فارسی معین(پَ رِ) [ په . ] 1 - (اِمص .)پیشواز، استقبال . 2 - فرمانبرداری ، قبول امر. 3 - غارت ، نهب . 4 - (ص .) استقبال کننده ، پیشباز شونده . 5 - قبول کننده امر کسی را.
پذیرهلغتنامه دهخداپذیره . [ پ َ رَ / رِ ] (اِمص ) استقبال . (برهان ). پیشواز. (برهان ). پیشباز : کسی را که بد زآمدنش آگهی پذیره برفتند با فرّهی . فردوسی .چو خسرو بر اینگونه آمد ز راه چنین بازگشت
پذیرهفرهنگ فارسی عمید۱. قبول؛ پسند.۲. [قدیمی] پیشواز؛ استقبال.⟨ پذیره شدن:۱. (مصدر لازم) [قدیمی] جلو رفتن؛ پیشواز کردن.۲. (مصدر متعدی) پذیرفتن؛ قبول کردن.
پذیرهفرهنگ فارسی معین(پَ رِ) [ په . ] 1 - (اِمص .)پیشواز، استقبال . 2 - فرمانبرداری ، قبول امر. 3 - غارت ، نهب . 4 - (ص .) استقبال کننده ، پیشباز شونده . 5 - قبول کننده امر کسی را.