پیروزراملغتنامه دهخداپیروزرام .(اِخ ) بروایت شاهنامه نام قدیم ری است : یکی شارسان کرد پیروزرام بفرمود کو را نهادند نام جهاندیده گوینده گفت این ری است که آرام شاهان فرخ پی است . فردوسی .|| فیروزرام ، بگفته ٔ معجم البلدان از قراء
آزرمگینفرهنگ مترادف و متضاد۱. باحیا، پرآزرم، خجل، شرمرو، شرمسار، شرمگین، محجوب ۲. باتقوا، عفیف ≠ بیحیا
سیهکاسهفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیشرم، بیحیا ≠ پرآزرم ۲. لئیم، پست ۳. حریص، طماع ≠ قانع ۴. بدبخت ≠ خوشبخت