پرانتزلغتنامه دهخداپرانتز. [ پ َ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) قوسین . هلالین . و آن دو نیم دائره است که جمله ٔ معترضه در میان آن دو نهند و صورت آن چنین است : (). و رجوع به پارانتز شود.
پرانتزفرهنگ فارسی عمیدعلامتی به شکل () که در دو طرف کلمه، جملۀ معترضه، یا عبارتهای ریاضی گذاشته میشود.
پرانتزparenthesisواژههای مصوب فرهنگستاننمادی به شکل () که هرگاه در طرفین عبارت ریاضی قرار گیرد، مقصود حاصل آن عبارت است متـ . کمان 4
پرانتزفرهنگ فارسی معین(پَ تِ) [ فر. ] (اِ.) نشانه ای است قوسی شکل ( ) که برای نوشتن جملة معترضه و مانند آن به کار رود، هلال ، قوس ، کمان . (فره ) .
کروشهفرهنگ فارسی عمیدعلامتی به شکل [] که میتوان به جای پرانتز یا برای در پرانتز قرار دادن عبارتی که درون پرانتز قرار دارد، به کار برد.