ترجمه مقاله

پرت

part

۱. دورافتاده.
۲. کنار.
۳. منحرف.
⟨ پرت شدن: (مصدر لازم) افتادن از بالا به پایین؛ فرو افتادن.
⟨ پرت کردن: (مصدر متعدی)
۱. دور افکندن.
۲. انداختن کسی یا چیزی از بالا به پایین، یا از جایی به جای دیگر.
⟨ پرت‌وپلا:
۱. پراکنده؛ پخش.
۲. سخنان بیهوده و بی‌معنی؛ چرندوپرند.

۱. بعید، دنج، دورافتاده، دور
۲. بیمورد، ناآگاه، ناوارد
۳. رها، متروک
۴. چپه، واژگون
۵. بیمعنی، بیمورد، کشکی، لاطائل، مزخرف، مهمل ≠ نزدیک، وارد

ترجمه مقاله