پردیسلغتنامه دهخداپردیس . [ پ َرَ دَ ] (اِ) لغتی است مأخوذ از زبان مادی (پارادئزا) بمعنی باغ و بستان . و از همین لغت است پالیز فارسی و فردوسی (معرّب ) . کزنفون گوید: «در هر جا، که شاه (هخامنشی ) اقامت کند و به هرجا که رود، همیشه مراقب است ، در همه جا باغهائی باشد پر از چیزهای زیبا، که زمین می
پردیس بدن انسان،پارک بدن انسان، پردیس بدن، پارک بدنhuman parkواژههای مصوب فرهنگستانپارکی که در آن کودکان و والدین آنها با بدن انسان و اندامهای بدن بهصورت سهبعدی آشنا میشوند
ردسلغتنامه دهخداردس . [ رَ ] (ع مص ) سنگ انداختن بر کسی . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). ردس قوم ؛ سنگ انداختن بر ایشان . (از اقرب الموارد). سنگ انداختن در چیزی . (تاج المصادر بیهقی ). || کوفتن دیوار را به مِرداس . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کوفتن زمین یا
ردسلغتنامه دهخداردس . [ رُ دِ ] (اِخ ) رودس . یکی از جزایر بحرالجزایر در جنوب غربی شبه جزیره ٔ آناطولی است که شهری قدیمی نیز بدین نام در آن موجود است . شهر ردس بواسطه ٔ زیبایی ابنیه و بزرگی دروازه ها و مجسمه های بسیار که تعداد آن به سه هزار میرسد در دوران تمدن یونان قدیم سخت مشهور بوده است .
ردیسلغتنامه دهخداردیس . [ رِدْ دی ] (ع ص ) بمعانی رَدوس . (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). مرد سنگ انداز. || بسیار راننده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
گردشفرهنگ فارسی عمید۱. چرخ زدن چیزی به دور خود.۲. راه رفتن به قصد تفرج.۳. جریان.۴. جابهجایی.⟨ گردش دادن: (مصدر متعدی) گرداندن کسی یا چیزی در جایی.⟨ گردش کردن: (مصدر لازم)۱. دور زدن.۲.تفریح کردن؛ گشتن.
پردیس،پارکpark2واژههای مصوب فرهنگستانعرصهای با پوشش گیاهی طبیعی یا نیمهطبیعی یا مصنوع که برای تفریح و تفرج و نیز مقاصد ویژه و متنوع مهیا میشود
پردیس زمینشناسیgeoparkواژههای مصوب فرهنگستانمنطقهای متشکل از یک یا چند محوطۀ ارزشمند زمینشناختی که ممکن است دارای جاذبههای فرهنگی و بومشناختی و باستانشناختی نیز باشد
پردیس ملیnational parkواژههای مصوب فرهنگستانطبقة دوم از طبقات محدودههای حمایتشده، که شامل محدوههای طبیعی یا نیمهطبیعی وسیعی است و در آنها فرایندهای بومشناختی کلانمقیاس و همة گونهها و بومسازگانهای شاخص منطقه تحت حمایت قرار میگیرند متـ . پارک ملی
پردیس،پارکpark2واژههای مصوب فرهنگستانعرصهای با پوشش گیاهی طبیعی یا نیمهطبیعی یا مصنوع که برای تفریح و تفرج و نیز مقاصد ویژه و متنوع مهیا میشود
پردیس آبی،پارک آبیwater parkواژههای مصوب فرهنگستانپردیسی وسیع شامل چندین استخر متفاوت همراه با تجهیزات تفریحی و ورزشی متناسب با فعالیتهای گوناگون برای شناگران و بازدیدکنندگان
پردیس بدن انسان،پارک بدن انسان، پردیس بدن، پارک بدنhuman parkواژههای مصوب فرهنگستانپارکی که در آن کودکان و والدین آنها با بدن انسان و اندامهای بدن بهصورت سهبعدی آشنا میشوند
پردیس تندیس،پارک تندیسsculpture park,sculpture gardenواژههای مصوب فرهنگستانپردیسی که در آن مجسمههای مختلف را در محیطی خوشمنظره به نمایش میگذارند