پرسش نامهلغتنامه دهخداپرسش نامه . [ پ ُ س ِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) ورقی که بر آن چند پرسش نوشته اند و به داوطلب کاری دهند تا پاسخها بر آن نویسد.
پرسش نامهفرهنگ فارسی عمیدکاغذ یا کاغذهایی که روی آن پرسشهایی نوشته و به کسی بدهند که پاسخ آنها را بنویسد.
ریسشلغتنامه دهخداریسش . [ س ِ ] (اِمص ) حاصل مصدر قلیل الاستعمال رشتن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به رشتن و ریسیدن شود.
رسشلغتنامه دهخدارسش . [ رَ س ِ ] (اِمص ) رسیدن . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). رسایی و رسیدن . (آنندراج ) : نتوان بتو رسیدن جانا همی در آفتاب وماه رسش کی توان . مسعودسعد.|| ورود و رسیدگی . || اتفاق و عارضه . || سرگذشت . (ناظم ا
پرسشلغتنامه دهخداپرسش . [ پ ُ س ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از پرسیدن . عمل پرسیدن . سؤال . مسألت . مَسألَه . اقتراح . استفسار. پژوهش . استعلام . استخبار. استطلاع . تحقیق : بپرسش یکی پیش دستی کنیم از آن به که در جنگ سستی کنیم . فردوسی .<br
غربالۀ صارتCAGE screening instrumentواژههای مصوب فرهنگستانپرسشنامهای چهارسؤاله برای غربالگری اعتیاد متـ . پرسشنامۀ صارت CAGE questionnaire
پرسشنامۀ باورهای ولعمدارcraving beliefs questionnaireواژههای مصوب فرهنگستانپرسشنامۀ خودگزارش بیستوهشت سؤالی که باورهای مربوط به ولع مصرف مواد با آن سنجیده میشود اختـ . پرسشنامۀ باو CBQ
پرسشنامة شانزدهعاملی شخصیتSixteen Personality Factor Questionnaire, 16PFواژههای مصوب فرهنگستانپرسشنامهای که کتِل برای سنجش شخصیت براساس شانزده عامل تنظیم کرده است
ابزار پیمایشsurvey instrumentواژههای مصوب فرهنگستانپرسشنامه یا برگۀ مصاحبه یا گزارش آزمایشها و هرآنچه در پیمایش از آن استفاده میشود
پرسشلغتنامه دهخداپرسش . [ پ ُ س ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از پرسیدن . عمل پرسیدن . سؤال . مسألت . مَسألَه . اقتراح . استفسار. پژوهش . استعلام . استخبار. استطلاع . تحقیق : بپرسش یکی پیش دستی کنیم از آن به که در جنگ سستی کنیم . فردوسی .<br
پرسشفرهنگ فارسی معین(پُ س ِ) [ په . ] (اِمص .)1 - پرسیدن . 2 - پژوهش ، تحقیق . 3 - احوال پرسی . 4 - بازخواست ، مؤاخذه .
هم پرسشلغتنامه دهخداهم پرسش . [ هََ پ ُ س ِ ] (ص مرکب ) در حال پرسیدن و گفتگو با هم . هم سخن . همراه : به یک جای بودند خوش هردوان همه راه هم پرسش و هم عنان .اسدی .
پرسشلغتنامه دهخداپرسش . [ پ ُ س ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از پرسیدن . عمل پرسیدن . سؤال . مسألت . مَسألَه . اقتراح . استفسار. پژوهش . استعلام . استخبار. استطلاع . تحقیق : بپرسش یکی پیش دستی کنیم از آن به که در جنگ سستی کنیم . فردوسی .<br
پیپرسشtag questionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ساخت پرسشی که به پایان جمله افزوده میشود تا نظر انکاری یا تأییدی مخاطب به دست آید