پیریتوئوسلغتنامه دهخداپیریتوئوس . [ ت ُ ] (اِخ ) بروایت افسانه نویسان پادشاه قوم لاپیت است . و این قوم در تسالیای ایتالیا اقامت داشتند، پادشاه نامبرده محب غیرمفارق تیسیوس بود و با هیپودامیه ازدواج کرد و تمام ارباب انواع را به استثنای مارس رب النوع جنگ بعروسی خواند. و مارس نیز آتش جنگ را میان لاپیت
پرطاوسیلغتنامه دهخداپرطاوسی . [ پ َ وو ] (ص نسبی ) (رنگ ...) سبزی سیر که به طلائی زند. غازماغازی . مُعَرَّق . آنکه به رنگ سبز و طلائی زند: مرکب پرطاوسی . و رجوع به طاوسی شود.
پرتوپاشالغتنامه دهخداپرتوپاشا. [ پ َ ت َ ] (اِخ ) (اَدهم ) از متأخرین ادبا و وزرای عثمانی . از مردم ارزروم . او در جوانی به طربوزان شد و مدتی در خدمت والی آنجا سمت کاتبی داشت در 1263 هَ . ق . به اسلامبول رفت و باز سمت کاتبی بدو دادند و سپس بخدمت داماد خلیل پاشا
پرتوپاشالغتنامه دهخداپرتوپاشا. [ پ َ ت َ ] (اِخ ) وی از متأخرین وزرای عثمانی است . او در 1242 هَ . ق . وزیر امور خارجه بود در 1245 هَ . ق . معزول شد. سپس او را به مأموریت مخصوص به مصر فرستادند و پس از بازگشت کدخدائی صدارت عظمی