غم خانهفرهنگ فارسی عمید۱. خانۀ غم؛ جایی که در آن غم و غصه بسیار باشد؛ غمکده؛ ماتمکده.۲. [مجاز] دنیا.۳. [مجاز] دل پرغم.
پرزحیرلغتنامه دهخداپرزحیر. [ پ ُ زَ ] (ص مرکب ) پراندوه . پرغم : دل ِ بنده پرزحیر است و خواستمی که مرده بودمی تا این روز ندیدمی . (تاریخ بیهقی ).
پرپیچلغتنامه دهخداپرپیچ . [ پ ُ ] (ص مرکب ) پرشکن . بسیارنورد. بسیارچین . || پراندوه . پرغم . مضطرب : یکی گفتش که بس آهسته کاری بدین آهستگی بر خر چه داری بگفتا هیچ دل پرپیچ دارم اگر این خر بیفتد هیچ دارم .عطار.