پروفیلفرهنگ فارسی عمید۱. نقشه و تصویر ساختمان که یک طرف آن را نشان بدهد، مثل اینکه آن را از میان بریده باشند.۲. میلۀ استاندارد با مقطع ثابت و طول زیاد که در ساختمانسازی کاربرد دارد.
پروفیلفرهنگ فارسی معین(پُ رُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - نقشه و تصویری که مقطع طولی ساختمان یا سازه را نشان دهد. 2 - میلة استاندارد فلزی با مقطع ثابت و طول زیاد که در ساختمان سازی و ماشین - سازی به کار می رود.
پروفیل لرزهای یکسوگسترشend-on spread seismic profileواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آرایش لرزهای برای دادهبرداری یکسوگسترش
رفوللغتنامه دهخدارفول . [ رُ ] (ع مص ) خرامیدن . (المصادر زوزنی ). با تبختر و دامن کشان رفتن . (از اقرب الموارد). رجوع به رفل شود.
رفائیللغتنامه دهخدارفائیل . [رَ ] (اِخ ) رافائیل . یا رافائل نقاش معروف ایتالیایی . رجوع به رافائل شود.
رفاللغتنامه دهخدارفال . [ رِ] (ع اِ) رفال التیس ؛ چیزی که بر سر غلاف نره ٔ قچقار نهند تا گشنی نتواند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
پروفیل لرزهای یکسوگسترشend-on spread seismic profileواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آرایش لرزهای برای دادهبرداری یکسوگسترش
دادهبرداری دوسوگسترشsplit spread data acquisitionواژههای مصوب فرهنگستاندادهبرداری لرزهای با قرار دادن چشمه در وسط پروفیل لرزهای
طرح کلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد سایه، مسوده، اتود، طرح، انگاره، نقشۀ ساده، نقشۀ برجسته، پروفیل، طرح بیرونی، شبح، سایهنما، سیاهسایه، طرح دورهبر دوره، حاشیه، لبه، کناره چارچوب، پلان، قاب، خلاصه، رئوس، برنامه، پروژه، دورنما، نمونه پیرامون، محیط نقش، الگو، گل، موتیف، نگار ترکیب، ساختار نیمرخ، نیمرخ سایهای، شکل، ظاهر ال
پروفیل لرزهای یکسوگسترشend-on spread seismic profileواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آرایش لرزهای برای دادهبرداری یکسوگسترش