پرونده

parvande

معنی

۱. نوشته‌ها و سندهای راجع به یک موضوع که در یک پوشه جمع شده باشد؛ دوسیه.
۲. [قدیمی] کیسه‌ای که پیشه‌وران ابزار کار خود را در آن می‌گذارند.
۳. [قدیمی] پارچه‌ای که قماش یا چیز دیگر در آن بپیچند؛ رزمه.
۴. [قدیمی] بستۀ قماش.

مترادف

۱. دوسیه
۲. پیشینه، سابقه
۳. پاپوش
۴. پوشه

جست‌وجوی دقیق

پرونده

لغت‌نامه دهخدا

پرونده . [ پ َرْ وَ دَ / دِ ] (اِ) بسته ٔ جامه که به تازی رزمه گویند. بسته ٔ قماش و اسباب . پشتواره ٔ جامه . || لفافه ٔ قماش و اسباب یعنی پارچه ای که قماش را بدان پیچند. شله ٔ قماش : خواجه به پرونده اندر آمد ایدر<b

پرونده

فرهنگ فارسی عمید

۱. نوشته‌ها و سندهای راجع به یک موضوع که در یک پوشه جمع شده باشد؛ دوسیه.۲. [قدیمی] کیسه‌ای که پیشه‌وران ابزار کار خود را در آن می‌گذارند.۳. [قدیمی] پارچه‌ای که قماش یا چیز دیگر در آن بپیچند؛ رزمه.۴. [قدیمی] بستۀ قماش.

پرونده

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dossier, file, folder

پرونده

دیکشنری فارسی به عربی

ملف

پرونده

دیکشنری فارسی به ترکی

dosya

جست‌وجوی هم‌آوا

چرونده

لغت‌نامه دهخدا

چرونده . [ چ َرْ وَ دَ / دِ ] (اِ) فانوس و مانند آن باشد که محافظت چراغ از باد کند. (برهان )(انجمن آرا) (آنندراج ). چیزی که چراغ را در آن نهندتا باد او را فروننشاند. (از جهانگیری ). قسمی از فانوس که چراغ را از باد و جز آن حفظ میکند. (ناظم الا

رونده

لغت‌نامه دهخدا

رونده . [ رَ وَ دَ ] (اِخ ) دهی از بخش کرج شهرستان تهران .سکنه 107 تن . آب آن از قنات و رود گردان . محصول عمده ٔ آنجا غلات و بنشن و صیفی و چغندر و انگور و لبنیات . راه آن ماشین رو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1</spa

روینده

لغت‌نامه دهخدا

روینده . [ ی َ دَ / دِ ] (نف ) هر چیزی که روید و بالد و نمو کند. (ناظم الاطباء). || کشت بالیده و پرقوت . (آنندراج ) : اگر نیستی کوه غزنین توانگربدین سیم روینده و زر کانی . فرخی .کو

چرونده

فرهنگ فارسی عمید

چاره‌جوینده.

رونده

فرهنگ فارسی عمید

کسی که به ‌راهی می‌رود؛ راهگذر.

جست‌وجوی مشابه

پروندهسازی

فرهنگ مترادف و متضاد

پاپوش

پروندۀ اطلاعات

information file

واژه‌های مصوب فرهنگستان

خلاصه‌ها و تصاویر و جزوه‌ها و مقاله‌های منتخب از نشریات ادواری و منابع موقت دیگر که برای ارجاع سریع با نظم خاصی نگهداری می‌شوند

پرونده‌بندی الکترونیکی

electronic filing, e-filing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

ضبط اطلاعات مربوط به مالیات و سایر برگه‌های دولتی در پرونده به‌صورت برخط

پرونده‏بندی داده‏ها

data filing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

دسته‏بندی اطلاعات و تبدیل آنها به پرونده‏های حاوی داده‏هایی معین در قالب متن یا اعداد یا تصاویر نگاره‏ای

پروندۀ پزشکی

medical record, MR 1

واژه‌های مصوب فرهنگستان

پروندۀ قابل استناد حاوی اطلاعات پزشکی بیمار شامل شرح حال بیماری و اقدامات تشخیصی و درمانی و نتایج آنها و نحوۀ پیگیری

جست‌وجوی متن

procuratorate

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پرونده پرونده

dossiers

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پرونده ها، پرونده، دوسیه، سوابق

قاپ کردن

file transfer protocol 1, FTP 1

واژه‌های مصوب فرهنگستان

انتقال رایانه‏ای یک پرونده با قرارداد انتقال پرونده

باز کردن

open 1

واژه‌های مصوب فرهنگستان

یکی از زیرگزینه‏های پرونده که برای گشودن پروندۀ موجود به کار می‏رود

casework

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پرونده

جست‌وجوی هم‌آغاز

پرونده‌بندی الکترونیکی

electronic filing, e-filing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

ضبط اطلاعات مربوط به مالیات و سایر برگه‌های دولتی در پرونده به‌صورت برخط

پرونده‏بندی داده‏ها

data filing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

دسته‏بندی اطلاعات و تبدیل آنها به پرونده‏های حاوی داده‏هایی معین در قالب متن یا اعداد یا تصاویر نگاره‏ای

پرونده دادخواهی (حقوق)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

litigation

پرونده دار

دیکشنری فارسی به انگلیسی

file clerk

پرونده دان

دیکشنری فارسی به انگلیسی

file

جست‌وجوی هم‌قافیه

خلاصه پرونده

دیکشنری فارسی به انگلیسی

brief

وارد کردن در خلاصه ی پرونده

دیکشنری فارسی به انگلیسی

docket

قرارداد انتقال پرونده

file transfer protocol 2, FTP 2

واژه‌های مصوب فرهنگستان

قراردادی برای انتقال پرونده از رایانه‏ای به رایانۀ دیگر در شبکه‏های رایانه‏ای متـ . قاپ

ترجمه مقاله