چپرپردلغتنامه دهخداچپرپرد. [ چ َ پ َ پ ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش خمام شهرستان رشت که در 8هزارگزی شمال خمام ، کنار دریا و 4هزارگزی خاور راه شوسه ٔ خمام به انزلی واقع شده . جلگه ، معتدل و مرطوب است و <span class="h
تالیران - پریگردلغتنامه دهخداتالیران - پریگرد. [ پ ِ گ ُ ] (اِخ ) شارل موریس دو... (1754 - 1838 م .).شاهزاده ٔ «بِنِه وان » یکی از مردان سیاسی فرانسه که در رژیم پیشین اسقف «اُتون » بود و در سال 1790 م .
چپرپرد خشکبیجارلغتنامه دهخداچپرپرد خشکبیجار. [ چ َ پ َ پ ُ خ ُ ک ِ ] (اِخ ) دهی است جزءدهستان خشکبیجار، بخش خمام شهرستان رشت که در 9هزارگزی شمال خاوری خمام و 6هزارگزی خشکبیجار، کنار دریای خزر واقع شده . جلگه و مرطوب است و <span class="h
ده کهنه رگردلغتنامه دهخداده کهنه رگرد.[ دِه ْ ک ُ ن ِ رُ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشتکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد. واقع در 8هزارگزی شمال باختری اردل . دارای 348 تن سکنه می باشد. آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ا
ریچاردلغتنامه دهخداریچارد. (اِخ ) دوم . پسر پرنس نوار (شاهزاده ٔ سیاه ) (1367 - 1400 م .) و پادشاه انگلستان (1377 - 1399 م .). وی مدتی طولانی با پارلمنت انگلست
فقرةدیکشنری عربی به فارسیپرگرد , پاراگراف , بند , فقره , ماده , بند بند کردن , فاصله گذاري کردن , انشاء کردن
paragraphدیکشنری انگلیسی به فارسیپاراگراف، بند، فقره، ماده، سرسطر، پرگرد، بند بند کردن، فاصله گذاری کردن، انشاء کردن
paragraphsدیکشنری انگلیسی به فارسیپاراگراف ها، بند، پاراگراف، فقره، ماده، سرسطر، پرگرد، بند بند کردن، فاصله گذاری کردن، انشاء کردن
آوردجوفرهنگ فارسی عمیدجنگجو؛ جنگاور؛ آوردخواه: ◻︎ جهان گشت پرگُرد آوردجوی / ز خون خاست در جای ناورد، جوی (اسدی: لغتنامه: آوردجوی).
نوففرهنگ فارسی عمید۱. شور و غوغا.۲. صدایی که در کوه میپیچد؛ پژواک: ◻︎ از تک اسب و بانگ نعرۀ مرد / کوه پرنوف شد هوا پرگرد (عنصری: ۳۶۵).۳. بانگ سگ.