پلاتینفرهنگ فارسی عمیدعنصر فلزی نقرهایرنگ، قابل تورق و مفتول شدن که در صنایع شیمیایی و الکتریکی، جواهرسازی، شکستهبندی، و دندانپزشکی کاربرد دارد؛ طلای سفید.
ژلاتینلغتنامه دهخداژلاتین . [ ژِ ] (فرانسوی ، اِ) اصل آن به زبان لاتین ژلاسیو به معنی انجماد و یخ بستن است و آن ماده ای است شبیه به لرزانک میوه که از الیاف نسوج حیوانات گرفته میشود و برای ساختن چسب ها بکار میرود و در چاپ نیز بکار است .
لاتنلغتنامه دهخدالاتن . [ ت َ ] (اِخ ) لاتین . نام سکنه ٔ اصلی سرزمین لاسیوم . رجوع به لاسیوم و لاتین شود.
لاتنلغتنامه دهخدالاتن . [ ت ُ ] (اِخ ) در اساطیر یونان نام مادر آپلن و دیان از ژوپیتر. و هم چشم ژونن .
پلاتینوئیدفرهنگ فارسی عمیدآلیاژی از مس، روی، نیکل، و تنگستن که در ساختن اشیای فلزی پردوام به کار میرود.
تتراکلرور پلاتینلغتنامه دهخداتتراکلرور پلاتین . [ ت ِ رِ پ ِ ل ُ ] (اِ) از ترکیب های طلای سفید است که توسط فرمل در محلول قلیایی احیاء میشود و «سیاه ِ طلای سفید» به دست می آید. رجوع به روش تهیه ٔ مواد آلی دکتر صفوی ص 213 شود.
پلاتینوئیدفرهنگ فارسی عمیدآلیاژی از مس، روی، نیکل، و تنگستن که در ساختن اشیای فلزی پردوام به کار میرود.
تتراکلرور پلاتینلغتنامه دهخداتتراکلرور پلاتین . [ ت ِ رِ پ ِ ل ُ ] (اِ) از ترکیب های طلای سفید است که توسط فرمل در محلول قلیایی احیاء میشود و «سیاه ِ طلای سفید» به دست می آید. رجوع به روش تهیه ٔ مواد آلی دکتر صفوی ص 213 شود.