پلانفرهنگ فارسی عمید۱. نقشۀ کوچک افقی یک ساختمان که درآ« تمام جزئیات نشان داده میشود.۲. (هنر) در سینما، صحنۀ ساکن یا متحرکی که بدون قطع کردن و در یک نوبت فیلمبرداری میشود.۳. نقشۀ ساختار یک ساختمان، یک دستگاه، یک نوشته و مانند انها.
پلانفرهنگ فارسی معین(پِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - طرح ، نامه . 2 - تصویر افقی مجموعة ساختمانی زمین یا جزییات ساختمان . 3 - صحنه ای از یک فیلم که در یک نوبت و بدون قطع فیلم برداری شده است ، نما (فره ).
کاوند لاگینLuggin probeواژههای مصوب فرهنگستانلولۀ مویین کوچکی که از برقکاف پُر شده باشد و، با قرار گرفتن در نزدیکی سطح فلز، بین فلز موردمطالعه و الکترود مرجع مسیر هدایت یونی برقرار کند متـ . لولۀ مویین لاگینـ هابر Luggin-Haber capillary
لیان لیانلغتنامه دهخدالیان لیان . [ ل َ ل َ ] (ص مرکب ) مشعشع : گردون ز برق تیغ چو آتش لیان لیان کوه از غریو کوس چو کشتی نوان نوان .این کلمه را فرهنگ سروری لپان لپان ضبط کرده است با «پ » فارسی بجای یاء. و رجوع به لیان و به لپان لپان شود.
گلپایگانلغتنامه دهخداگلپایگان . [ گ ُ ی ِ ] (اِخ ) یکی از شهرستانهای استان ششم خوزستان خلاصه ٔ مشخصات آن بشرح زیر است : حدود: از شمال به شهرستان اراک ، از جنوب به شهرستان اصفهان و فریدن ، از خاور به بخش میمه شهرستان کاشان و از باختر به بخش الیگودرز از شهرستان بروجرد. هوای شهرستان نسبت به پستی و ب
پلانارلغتنامه دهخداپلانار. [ پْلا / پ ِ ] (اِخ ) فرانسوا دو... نویسنده ٔ فرانسوی مؤلف نمایشنامه ها و قطعات اپرا کمیک . مولد وی در میلو بسال 1874 م . و وفات در 1853.
پلانتاژنهلغتنامه دهخداپلانتاژنه . [ پْلا /پ ِ ن ِ ] (اِخ ) نام سلسله ٔ پادشاهان انگلیس که اصل آنها از آنژه است و از هانری دوم تا جلوس هانری هفتم در انگلستان پادشاهی کرده اند. (1154 - 1485م .) و در
پلانتنلغتنامه دهخداپلانتن . [ پْلا / پ ِ ت َ ] (اِخ ) کریستف . نام فرانسوی صاحب چاپخانه که در حدود سال 1520م . در سن آوانتن (تور...) متولد شد ودر آنورس مستقر گشت و در حدود سال 1582 وفات کرد.<br
پلانتهلغتنامه دهخداپلانته . [ پْلا / پ ِ ت ِ ] (اِخ ) فرانسیس . برادر گاستن پلانته ، متولد در ارتز . وی در نواختن پیانو مهارت داشت . (1839-1943م .).
پلانتهلغتنامه دهخداپلانته . [ پْلا/ پ ِ ت ِ ] (اِخ ) گاستن . طبیعی دان فرانسوی متولد در ارتز (1834 - 1889م .). او اولین آکومولاتر را ساخت .
کارشیوواژهنامه آزادبه معنی پلان در زبان معماری سنتی ایران پلان ساختمانی، نقشه ساختمانی، واژه ای که در مهرازی(معماری) کهن ایران به کار میرفته ولی اکنون جای خود را به واژه بیگانه پلان داده است. (بر گرفته از کتاب سبک شناسی معماری ایران، استاد محمد کریم پیرنیا) پلان در معماری (Plan) ،پلان یا نقشه ساختمان نقشه معماری، پلان
پلان سینالغتنامه دهخداپلان سینا. [ پْلا / پ ِ ] (اِخ ) نام زن پی زو، والی سوریه در عصر ژرمانیکوس واشک هیجدهم اردوان سوم . (ایران باستان ج 3 ص 2397).
پلانارلغتنامه دهخداپلانار. [ پْلا / پ ِ ] (اِخ ) فرانسوا دو... نویسنده ٔ فرانسوی مؤلف نمایشنامه ها و قطعات اپرا کمیک . مولد وی در میلو بسال 1874 م . و وفات در 1853.
پلانتاژنهلغتنامه دهخداپلانتاژنه . [ پْلا /پ ِ ن ِ ] (اِخ ) نام سلسله ٔ پادشاهان انگلیس که اصل آنها از آنژه است و از هانری دوم تا جلوس هانری هفتم در انگلستان پادشاهی کرده اند. (1154 - 1485م .) و در
پلانتنلغتنامه دهخداپلانتن . [ پْلا / پ ِ ت َ ] (اِخ ) کریستف . نام فرانسوی صاحب چاپخانه که در حدود سال 1520م . در سن آوانتن (تور...) متولد شد ودر آنورس مستقر گشت و در حدود سال 1582 وفات کرد.<br
پلانتهلغتنامه دهخداپلانته . [ پْلا / پ ِ ت ِ ] (اِخ ) فرانسیس . برادر گاستن پلانته ، متولد در ارتز . وی در نواختن پیانو مهارت داشت . (1839-1943م .).
دوپلانلغتنامه دهخدادوپلان . [ دُ پ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان پشتکده ٔ بخش اردل شهرستان شهرکرد. در 12 هزارگزی جنوب اردل متصل به راه دوپلان به اردل . دارای 375 تن سکنه . آب آن از رودخانه و قنات وراه آن مالروست . (از فرهنگ جغرافیای
دوپلانلغتنامه دهخدادوپلان . [ دُ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز، در 43 هزارگزی شمال خاوری دهدز کنار راه مالرو اردل به رودوار. دارای 118 تن سکنه . آب آن ازچشمه و قنات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class
چپلانلغتنامه دهخداچپلان . [ چ َ ] (اِ) جرموق و سرموزه و چپدار و کفشی که بالای موزه پوشند. (ناظم الاطباء). چپداز. چپدان . رجوع به چپدار و چپداز و چپدان شود.
ساروقپلانلغتنامه دهخداساروقپلان . [ ق َ ] (اِخ ) لقب قاسم بیگ پسر علاءالدوله ذوالقدر که به سال 913 هَ . ق . در دیاربکر به دست خان محمد استاجلو سرکرده ٔ سپاهیان شاه اسماعیل اسیر و مقتول گردید. رجوع به عالم آرای عباسی ج 1 ص <span cl