لوسنلغتنامه دهخدالوسن . [ س ُ ](اِخ ) لوئی . کاردینال فرانسه ، مولد مولوریه . آرشیوک ریمس . (1842-1930 م .).
لوسینلغتنامه دهخدالوسین . [ ی َ ] (اِخ ) سَن . کشیش ، مولد سامُزات در حدود سال 235 م . و شهید به سال 312 م . در آنتیوش . ذکران وی هفتم ژانویه است .
لوشنلغتنامه دهخدالوشن . [ ش َ ] (اِ) لَجن . لَژن . لوش خره . گل تیره ٔ بن آبها و تالابها. گل سیاه که در بن حوضها و ته جویها به هم رسد. (برهان ) : نهالی به زیرش زلوشن بُدی ز بر چادرش آب روشن بُدی .اسدی .