ترجمه مقاله

پنبه

pambe

گیاهی با ساقۀ ستبر و کوتاه و شاخه‌های نازک و برگ‌های درشت و گل‌های زرد یا سرخ‌رنگ که پس از رسیدن، شکافته می‌شود و از میان آن دانه‌هایی بیرون می‌آید که اطراف آن‌ها را تارهای سفید فراگرفته است.
⟨ پنبه کردن: (مصدر متعدی)
۱. رشته‌ای را باز کردن و به‌صورت پنبه درآوردن.
۲. [مجاز] پراکنده کردن؛ متفرق ساختن: ◻︎ پنبه کنم لشکرشان را چنان / کز تنشان پنبه شود استخوان (امیرخسرو: مجمع‌الفرس: پنبه کردن).
۳. [مجاز] نرم کردن.
۴. [مجاز] عاجز کردن.
⟨ پنبهٴ کوهی:
۱. پنبۀ نسوز.
۲. نام تجارتی هریک از اقسام مختلف سیلیکات‌های معدنی منیزیم که به شکل رگه‌هایی در بعضی سنگ‌ها یافت می‌شود.

ترجمه مقاله