لغتنامه دهخدا
نبک . [ ن َ ] (اِ) زهاب را گویند، و آن تراویدن آب باشد از کنار چشمه و رودخانه . (برهان قاطع) (آنندراج ). زه آب . (لغت فرس اسدی ) (اوبهی ). زهاب . تراوش آب ازکنار چشمه و رودخانه . (برهان قاطع). بمعنی تراویدن آب بود از کنار چشمه و رودخانه ، و آن را به پارسی زهاب نیز گویند، یعنی