پینه کردنلغتنامه دهخداپینه کردن . [ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) وصله کردن . پهرو کردن . در پی کردن . || سخت شدن سینه یا زانوی شتر از بسیاری سوده شدن بر زمین و درشت و سخت گردیدن پوست دست یا پا یا پیشانی یا زانوی آدمی از کثرت کار : یک م