پوشالیلغتنامه دهخداپوشالی . (ص نسبی ) منسوب به پوشال . از پوشال . || ضعیف و ناتوان : دولت یا مملکت پوشالی ؛ دولت یا مملکتی کوچک و ضعیف که میان دو دولت قوی قرار گیرد تا تماسی میان دو دولت قوی نباشد .
وصالیلغتنامه دهخداوصالی . [ وَص ْصا ] (حامص ) عمل وَصّال . ترمیم و اصلاح و صحافی کتابی کهنه که بخشی از اوراق آن اسقاط شده باشد. پیوند کردن کتاب کهنه یا ازکاررفته . (آنندراج ) : چند در ملک عدم تعمیر را والی کنم این کهن مجموعه را تا چند وصالی کنم ؟ <p class="a