پولادینلغتنامه دهخداپولادین . (ص نسبی ) برنگ پولاد. فولادی . پولادی : چون سنجق شاهیش بجنبدپولادین صخره را بسنبد.نظامی .
پولادپیکانلغتنامه دهخداپولادپیکان . [ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب ) تیر که پیکان پولادین دارد. || دارنده ٔ پیکان پولادین .
پولادینلغتنامه دهخداپولادین . (ص نسبی ) برنگ پولاد. فولادی . پولادی : چون سنجق شاهیش بجنبدپولادین صخره را بسنبد.نظامی .
پولادینلغتنامه دهخداپولادین . (ص نسبی ) برنگ پولاد. فولادی . پولادی : چون سنجق شاهیش بجنبدپولادین صخره را بسنبد.نظامی .
پولادینلغتنامه دهخداپولادین . (ص نسبی ) برنگ پولاد. فولادی . پولادی : چون سنجق شاهیش بجنبدپولادین صخره را بسنبد.نظامی .