پُلیاُل سرپوشاندهtipped polyol, capped polyolواژههای مصوب فرهنگستانپُلیاُلی که براثر سرپوشانی فعالتر شده است
لوـ لوlo-lo, lift-on lift-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه، بهویژه در کشتیهای بارگُنجی، که در آن از جرثقیل برای جابهجایی بار استفاده میشود
حل حللغتنامه دهخداحل حل . [ ح َ لِن ْ ح َ لِن ْ ] (ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان شتران را زجر کنند تا تیز روند و گاه بجای آن حَل ْ مسکنه گویند. (منتهی الارب ).
حیل حیللغتنامه دهخداحیل حیل . [ ح َ ح َ ] (ع اِ صوت ، اِ مرکب ) اسم صوت است که بدان بزان را زجر کنند. (از اقرب الموارد). زجر است بزان را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
هیل هیللغتنامه دهخداهیل هیل . (اِخ ) شاخه ای از تیره ٔ حاجی وند هیهاوند از طایفه ٔ چهارلنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 77).