پژندلغتنامه دهخداپژند. [ پ َ ژَ ] (اِ) در لغت نامه ٔ اسدی آمده است : برغست باشد و آن گیاهی بود که خربیشتر خورد و آنرا بتازی قنّابری خوانند و گلکی زرددارد. و صاحب مهذب الاسماء در معنی قنابری پجند آورده است و صاحب برهان گوید: برغست و آن گیاهی است خودروی و خوشبوی مانند اسفناج که داخل آش کنند و آ
پژندفرهنگ فارسی عمیدگیاهی بیابانی و خودرو که مانند اسفناج، خام و پختۀ آن خورده میشود؛ حنظل؛ برغست؛ بلغس: ◻︎ نه همقیمت لعل باشد بلور / نه همرنگ گلنار باشد پژند (عسجدی: مجمعالفرس: پژند).
نُت 1noteواژههای مصوب فرهنگستانهریک از نشانههای مختلفی که برای ثبت اصوات و سکوتهای موسیقایی و ویژگیهای آنها نزد اقوام گوناگون در دورههای مختلف به کار رفته باشد
سرِ نُتnote headواژههای مصوب فرهنگستانبخش اصلی نماد نُت که محل آن روی حامل نشاندهندۀ زیروبمی نغمه است
نت گرفتهstopped noteواژههای مصوب فرهنگستان1. صدایی که نوازنده در هنگام نواختن هورن یا ترمپت با قرار دادن دست خود در برابر یا درون شیپورۀ ساز، تولید میکند 2. نتی که با گرفت یا پردهگیری تولید میشود متـ . صوت گرفته stopped tone
نُت میدیMIDI noteواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیام مسیر میدیِ دوقسمتی که قسمت اول آن فرمانِ روشن شدن و قسمت دوم آن فرمانِ خاموش شدن است
نُت نقطهدارdotted noteواژههای مصوب فرهنگستاننُتی که در سمت راست آن یک نقطه میگذارند و ارزش زمانی آن یکونیم برابر حالت بدون نقطۀ آن است
بچندلغتنامه دهخدابچند.[ ب َ چ َ ] (اِ) صورتی است از پژند. برغست . قنابری . پژند. (مهذب الاسماء). و رجوع به پژند و برغست شود.
مچهلغتنامه دهخدامچه . [ م ُچ ْ چ َ /چ ِ ] (اِ) برغست را گویند و آن گیاهی است بهاری مانند اسفناج که در آشها کنند. (برهان ) (آنندراج ). مجه .برغست . (ناظم الاطباء). کملول . پژند. (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). و رجوع به برغست و مجه و پژند شود.
بجندلغتنامه دهخدابجند. [ ب َ ج َ ] (اِ) (در زبان هروی ) برغست . (ریاض الادویه ). پژند. موجه . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). قنابری . مچه . پجند. (مهذب الاسماء ذیل قنابری ). بژند. غملول . (بحر الجواهر). رجوع به پژند شود.
موجهلغتنامه دهخداموجه . [ ج َ ] (اِ) در اصطلاح پزشکی ، پژند. قثابری . برغست . آطریلال . قازایاغی . غازیاغی . (یادداشت مؤلف ).
هم قیمتلغتنامه دهخداهم قیمت . [ هََ م َ ] (ص مرکب ) هم بها. هم ارزش : نه هم قیمت لعل باشد بلورنه همرنگ گلنارباشد پژند.عسجدی .