پیراییدنلغتنامه دهخداپیراییدن . [ دَ ] (مص ) پیراستن . پیرایستن . زینت دادن . پیراهیدن : تیر را تا نتراشی نشود راست همی سرو را تا که نپیرایی والا نشود.منوچهری .
چارچوبگردانی خوانشreading frame shift, frame shift, phase shiftواژههای مصوب فرهنگستانتغییر چارچوب خواندن در نتیجۀ برخی جهشها متـ . خوانهگردانی
جهش چارچوبگردانframe shift mutation, phase shift mutation, reading frame shift mutationواژههای مصوب فرهنگستانجهشی که چارچوب خواندن یک ژن را تغییر دهد
چارچوب خوانش بستهblocked reading frame, closed reading frameواژههای مصوب فرهنگستانخوانهای که رمزۀ پایان آن نابجا یا پیشرس است و مانع از ترجمۀ پروتئین میشود متـ . خوانۀ بسته
چارچوب خوانش ناشناختهunidentified reading frame, unassigned reading frame, URFواژههای مصوب فرهنگستانتوالی ژنمانند با رمزههای آغاز و پایان صحیح و کارکرد ناشناخته متـ . خوانۀ ناشناخته
خواندن نوریoptical reading, optical character reading, lecture optique (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانتشخیص دادههای چاپی مرسولات پُستی با استفاده از عملیات چشمی الکترونیکی