پیشابلغتنامه دهخداپیشاب . (اِ مرکب ) بول . شاش . زهراب . شاش کوچک .پیشیار. گمیز. (برهان ). || مقابل پس آب .
سوپ داغhot soupواژههای مصوب فرهنگستانپلاسمایی متشکل از کوارک و گلوئون و فوتون و نوترینو و برخی ذرات دیگر که در آغاز پیدایش در تعادل گرمایی بودهاند
سوپ ژلاتینیgelatinous soupواژههای مصوب فرهنگستانمحلول آبی نسبتاً غلیظ که حاوی موادی با قابلیت تبدیل به ژلاتین است
پارامتر شکلshape parameterواژههای مصوب فرهنگستانپارامتری از یک توزیع فراوانی که با چولگی (skewness) یا کشیدگی (kurtosis) توزیع یا بهطورکلی هر معیار توصیفکنندۀ شکل عمومی توزیع، مرتبط است
پیشاب کردنلغتنامه دهخداپیشاب کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بول کردن . شاشیدن . رجوع به پیشاب ریختن شود.
پیشاب ریختنلغتنامه دهخداپیشاب ریختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) بول کردن . شاشیدن . آب تاختن . در تداول اطفال جیش کردن . درتداول عوام ادرار کردن . پیشاب کردن . زهراب ریختن .