ترجمه مقاله

پیشکار

piškār

۱. کسی که در خدمت شخص بزرگ و محترمی کارهای او را اداره کند.
۲. ناظر و مباشر مخصوص؛ پیشیار.
۳. (کشاورزی) چاهی که از آنجا شروع به لای‌روبی می‌کنند؛ چاه‌های آخر قنات.
۴. [منسوخ] رئیس دارایی استان.
۵. [قدیمی] کسی که زیردست شاطر کار می‌کند و نان را از تنور درمی‌آورد.

پاکار، پیشخدمت، خادم، خدمتکار، خدمتگزار، دستیار، عامل، قایممقام، کارپرداز، کارگزار، مباشر، مددکار، مشاور، معاون، نایب، وشکرده، وکیل

ترجمه مقاله