پینولغتنامه دهخداپینو. (اِ) ماستینه . (خلاص ). دوغ ترش بود که خشک کرده باشند یعنی کشک . (فرهنگ اسدی نخجوانی ). بینو. کشک . قروت . ترف . پینوک . کریز. عبیثة. غبیثة. صنقعر. (منتهی الارب ) : شعر ژاژ از دهان من شکر است شعر نیک از دهان تو پینو. <p class="author"
پینوفرهنگ فارسی عمیدکشک؛ قروت؛ ترف: ◻︎ شعر ژاژ از دهان من شکر است / شعر نیک از دهان تو پینو (طیان: شاعران بیدیوان: ۳۱۹).
موج نوnew wave, nouvelle vague (fr.), French new waveواژههای مصوب فرهنگستاننهضتی سینمایی در دهۀ 1950 در فرانسه که چند منتقد- فیلمساز جوان آن را بنیان گذاشتند و فیلمهایی ارزان با نگاهی انتقادی به سینمای کلاسیک فرانسه تولید کردند؛ بعداً برخی دیگر از کشورها، بهویژه انگلستان و آلمان، با تأثیرپذیری از این الگو جنبش مشابهی ایجاد کردند و اغلب نام موج نو بر خود نهادند
پادشاهی نوNew Kingdomواژههای مصوب فرهنگستاندورهای در تاریخ مصر باستان از سلسلۀ هجدهم تا بیستم حدود 1550 تا 1070 ق.م متـ . دورۀ پادشاهی نو
تایر نوnew tyreواژههای مصوب فرهنگستانتایر کارنکردهای که هنوز بر روی رینگ (rim) سوار نشده یا تایر کارکردهای که هنوز روکش نشده است
پینوزرولغتنامه دهخداپینوزرو. [ ن ُ زِ رُ ] (اِخ ) دریاچه ای است در قسمت شمالی روسیه در شبه جزیره ٔ کوله . رودخانه ٔ نیوه از این دریاچه سرچشمه میگیرد. مساحت سطحش 42 هزار گز مربع باشد. (قاموس الاعلام ترکی ).
پینوزولغتنامه دهخداپینوزو. [ ن ُ زُ ] (اِخ ) قصبه ای است در خطه ٔ والنسیا (بلنسیه ) از اسپانیا در ایالت آلیکنت و در 47 هزارگزی جنوب غربی آلیکنت در کنار یکی از انهار تابعه ٔ نهر سگوره واقع است و قسمت علیای آن محتوی مقدار کلی از نمک باشد و پاره ای از آبهای شور هم
پینوسلغتنامه دهخداپینوس . [ نُس ْ ] (اِخ ) یا ایسلا دو پینوس (یعنی جزیره ٔ کاج ). جزیره ٔ کوچکی است که بجزیره ٔ کوبه (کوبا) از جزائر آنتیل کبیر آمریکا ملحق شده و در 60هزارگزی جنوبی ساحل جنوبی کوبا واقع گشته و شکل دائره ٔ غیر منتظم دارد و قطرش به <span class="h
پینولسلغتنامه دهخداپینولس . [ نُلْس ْ ] (اِخ ) نام کرسی بخش «هت - لوآر» ازآرندیسمان به ریکد به فرانسه . دارای 360 تن سکنه .
پینوندلغتنامه دهخداپینوند. [ ن َ وَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت . واقع در جنوب خاوری رودبار و در 9 هزارگزی باختر شوئیل . کوهستانی ، سردسیر. دارای 210 تن سکنه . آب آن از چشمه ، محصول آنجا غلات ، شغل اها
پینوزرولغتنامه دهخداپینوزرو. [ ن ُ زِ رُ ] (اِخ ) دریاچه ای است در قسمت شمالی روسیه در شبه جزیره ٔ کوله . رودخانه ٔ نیوه از این دریاچه سرچشمه میگیرد. مساحت سطحش 42 هزار گز مربع باشد. (قاموس الاعلام ترکی ).
پینوزولغتنامه دهخداپینوزو. [ ن ُ زُ ] (اِخ ) قصبه ای است در خطه ٔ والنسیا (بلنسیه ) از اسپانیا در ایالت آلیکنت و در 47 هزارگزی جنوب غربی آلیکنت در کنار یکی از انهار تابعه ٔ نهر سگوره واقع است و قسمت علیای آن محتوی مقدار کلی از نمک باشد و پاره ای از آبهای شور هم
پینوسلغتنامه دهخداپینوس . [ نُس ْ ] (اِخ ) یا ایسلا دو پینوس (یعنی جزیره ٔ کاج ). جزیره ٔ کوچکی است که بجزیره ٔ کوبه (کوبا) از جزائر آنتیل کبیر آمریکا ملحق شده و در 60هزارگزی جنوبی ساحل جنوبی کوبا واقع گشته و شکل دائره ٔ غیر منتظم دارد و قطرش به <span class="h
پینولسلغتنامه دهخداپینولس . [ نُلْس ْ ] (اِخ ) نام کرسی بخش «هت - لوآر» ازآرندیسمان به ریکد به فرانسه . دارای 360 تن سکنه .
پینوندلغتنامه دهخداپینوند. [ ن َ وَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت . واقع در جنوب خاوری رودبار و در 9 هزارگزی باختر شوئیل . کوهستانی ، سردسیر. دارای 210 تن سکنه . آب آن از چشمه ، محصول آنجا غلات ، شغل اها
سارولا - کارکپینولغتنامه دهخداسارولا - کارکپینو. [ رُ ک ُ ن ُ ](اِخ ) قصبه ٔ کوچکی است در فرانسه ، کرسی کانتن کرس در آرندیسمان آژاکسیو .
کاله پینولغتنامه دهخداکاله پینو. [ ل ِ ن ُ ] (اِخ ) (1435-1511 م .) دانشمند مذهبی ایتالیایی . در برگام بدنیا آمد و در سال 1502 م . فرهنگ لغات لاتینی پرارزشی را که به تألیف آن پرداخته بود به پایان
پلانوکارپینولغتنامه دهخداپلانوکارپینو. [ پْلا / پ ِ ن ُ ن ُ ] (اِخ ) پلان کارپن . نام سفیر پاپ اینوسان چهارم که در سیاست خانان مغول دخالت داشته است . در شورای مذهبی که در سال 1245 م . (643 هَ . ق .)