فرهنگ فارسی عمید
۱. شکم بزرگ و پر.۲. [مجاز] تنومند؛ فربه: ◻︎ زود در گل مینشیند کشتی سنگینرکاب / چارپهلو میکنی تن را ز آب و نان چرا (صائب: ۲۱).۳. (ریاضی) چهارضلعی.۴. (صفت) ویژگی چیزی که دارای چهار پهلو باشد.⟨ چارپهلو شدن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] چاق شدن.⟨ چارپهلو کردن: (مصد