چاولیلغتنامه دهخداچاولی . (اِ) چیزی باشد پهن که از نی بوریا و امثال آن بافند و غله را بدان بیفشانند تا پاک شود. (برهان ). غله برافشان . (جهانگیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ). افزاری که از نی بوریا سازند و بدان غله افشانند. (ناظم الاطباء). ظرفی بافته از نی یا مانند آن برای پیش زدن و پاک کردن غله (
چاولیلغتنامه دهخداچاولی . [ وُ ] (اِخ ) اتابک فخرالدوله ٔ چاولی ، حاکم شیراز و امیرالامراء سلطان مسعودبن محمدبن ملکشاه که بنا بگفته ٔ صاحب «نزهة القلوب » چون فارسیان با سلاجقه نافرمانی کردند، سلاجقه اتابک چاولی را به فتح آن دیار فرستادند و او بقهر و جبر اکثر قلاع آنجا را خراب کرد و بعضی که به
اساس پُرتراکمheavily bound baseواژههای مصوب فرهنگستانلایهای از رویة راه که حداقل مقاومت فشاری آن 4 مگاپاسکال است
جلال الدین چاولیلغتنامه دهخداجلال الدین چاولی . [ ج َ لُدْ د ن ِ ] (اِخ ) (اتابک ) پس از خمارتکین ازطرف سلاجقه به اتابکی فارس رسید و تا سال 510 هَ . ق . در این مقام باقی بود و مکرر با بازماندگان ملوک شبانکاره زدوخورد کرد و از جمله با نظام الدین یحیی بن حسنویه و پسران او
جاولیلغتنامه دهخداجاولی . [ وُ ] (اِخ ) جلال الدولة اتابک . یکی از امرای عهد سلجوقی . رجوع به تاریخ گزیده ص 447 و 466 و 467 و 481 و چاولی در این لغتنامه شود.
جاولی جاندارلغتنامه دهخداجاولی جاندار. [ وُ ] (اِخ ) رجوع به جاولی و چاولی در این لغتنامه و اخبارالدولة السلجوقیه ص 81، 110، 113، 114، 117
اصطهبانانلغتنامه دهخدااصطهبانان . [ اِ طَ ] (اِخ ) (قلعه ٔ...)حمداﷲ مستوفی ذیل خطه ٔ شبانکاره آرد: شهرکی پردرخت است ، هوایی معتدل دارد و درو از همه نوع میوه بود و آب روان بسیار دارد و در آن حدود قلعه ای محکم است ، بوقت نزاع سلاجقه با شبانکاریان اتابک چاولی آنرا خراب کرد و بعد از آن معمور کردند. (ا
فخرستانلغتنامه دهخدافخرستان . [ ف َ رِ ] (اِخ ) ناحیتی بوده است ب هفارس که از رودخانه ٔ کر مشروب میشود. ابن بلخی در شرح رودخانه ٔ کر نویسد: بندی بر آب این رود کرده بودند از قدیم که آب این ناحیت میداد و به روزگار فتور خراب شده بود. اکنون اتابک چاولی آن بند را عمارت کرد و ناحیت آبادان شد و آن را ف
جلال الدین چاولیلغتنامه دهخداجلال الدین چاولی . [ ج َ لُدْ د ن ِ ] (اِخ ) (اتابک ) پس از خمارتکین ازطرف سلاجقه به اتابکی فارس رسید و تا سال 510 هَ . ق . در این مقام باقی بود و مکرر با بازماندگان ملوک شبانکاره زدوخورد کرد و از جمله با نظام الدین یحیی بن حسنویه و پسران او