چاییدنلغتنامه دهخداچاییدن . [ دَ ] (مص ) چایمان کردن . زکام کردن . چاهیدن . (ناظم الاطباء). سرما خوردن . (ناظم الاطباء). نزله کردن . رجوع بچایمان کردن و زکام کردن و سرما خوردن و سرد شدن شود. || سخت سرد شدن چیزی ، مانند مشروب و مواد غذایی در مجاورت یخ یا درون یخچال .
مرحلۀ خوشهدهیheading stage, heading timeواژههای مصوب فرهنگستانمرحلهای از نمو غلات که در آن خوشه شروع به بیرون آمدن از غلاف خود میکند
حاضنلغتنامه دهخداحاضن . [ ض ِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی ازحضن و حضانت . زن پارسا. زن مستورة. ج ، حاضنات ، حواضِن . || لله . لالا. || دایه . مُرضِعة. ج ، حضان ، حضنه : و پستان حاضن حلم و رزانت در دهان باطن درایت او نهد. (جهانگشای جوینی ).
حضنلغتنامه دهخداحضن . [ ح َ ] (ع مص ) حضانت . در کنار گرفتن کودک را و پرورش دادن او را. در کنار گرفتن مادربچه را. (منتهی الارب ). || در زیر گرفتن مرغ خایه را. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). زیر بال گرفتن مرغ خایه را تا بچه آرد. در زیر بال گرفتن ماکیان چوزه و بیضه را. || حضن معروف از کسی ؛ با