چراغورهلغتنامه دهخداچراغوره . [ چ َ / چ ِ راغ ْ وَرَ / رِ ] (اِ مرکب ) چراغواره . ظرفی که چراغ در آن نهند و برند. ظرفی که چراغ در آن گذارند تا از باد خاموش نشود : تو چراغی را تا چراغوره ای نمیباشد و زیر د
چراخوارهلغتنامه دهخداچراخواره . [ چ َ / چ ِ راخ ْ رَ / رِ ] (اِمرکب ) قندیلی باشد که درآن چراغ روشن کنند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قندیل بود که در میان آن چراغ روشن کنند. (جهانگیری ). چراغواره . (ناظم الاطباء). قندیلی