پرتو تصویرimage ray, perspective rayواژههای مصوب فرهنگستانخط مستقیمی که نقطهای در فضای شیء یا فضای تصویر را به مرکز تصویر وصل میکند
پرتوِ دیداری اصلیprincipal visual ray, principal ray 2واژههای مصوب فرهنگستانامتداد عمود بر صفحۀ منظر (perspective plane) از نقطۀ دید
پرتو ایکس مشخصهcharacteristic X-ray, characteristic rays, characteristic radiationواژههای مصوب فرهنگستانتابشی الکترومغناطیسی که براثر نوآرایی الکترونها در پوستههای داخلی اتمها گسیل میشود
تلسکوپ پرتوایکسX-ray telescope, X-ray multi-mirror telescopeواژههای مصوب فرهنگستانابزاری برای آشکارسازی پرتوهای ایکس
چرایینلغتنامه دهخداچرایین . [ چ َ ] (اِ) چرامین . (ناظم الاطباء).شاید تحریفی از چرامین باشد. رجوع به چرامین شود.
برهان لِمّیargument a prioriواژههای مصوب فرهنگستاننوعی استدلال از علت به معلول که در آن حد وسط، علتِ علم به چرایی هستیِ شیء و چرایی علم به هستیِ شیء است
گیاچراییلغتنامه دهخداگیاچرایی . [ چ َ ] (حامص مرکب ) مخفف گیاه چرایی . عمل گیاه چر. رجوع به گیاه چرایی شود.
چرایینلغتنامه دهخداچرایین . [ چ َ ] (اِ) چرامین . (ناظم الاطباء).شاید تحریفی از چرامین باشد. رجوع به چرامین شود.
گیاچراییلغتنامه دهخداگیاچرایی . [ چ َ ] (حامص مرکب ) مخفف گیاه چرایی . عمل گیاه چر. رجوع به گیاه چرایی شود.