ترجمه مقاله

چرخ کاری

čarxkāri

۱. شغل و عمل چرخ‌کار.
۲. تراش دادن فلزات؛ تراش‌کاری.
۳. دوختن با چرخ خیاطی.

چوب

فرهنگ فارسی معین

[ په . ] (اِ.) 1 - ماده ای سخت که ریشه و ساقه و شاخة درخت را تشکیل می دهد و آن را برای ساختن اشیاء به کار می برند . 2 - تنة بریده شدة درخت . 3 - (عا.) واحد پول در معاملات بازار و بسته به بزرگ بودن و یا کوچک بودن معامله : 1000چوب یعنی 1000 تومان . ؛~ لای چرخ کاری گذاشتن کنایه از: برای پیشرفت آن کا

چرخ

فرهنگ فارسی عمید

۱. وسیله‌ای مدور با حرکت دورانی که دور محور خود می‌چرخد: چرخ درشکه، چرخ گاری، چرخ اتومبیل.۲. هر نوع وسیلۀ مکانیکی دستی یا موتوری دارای حرکت چرخشی: چرخ خیاطی، چرخ پنبه‌ریسی، چرخ نخ‌ریسی.۳. هر نوع وسیلۀ کوچک چرخ‌دار جهت حمل بار.۴. [عامیانه] دوچرخه.۵. (بن مضارعِ چرخیدن) = چرخیدن

ترجمه مقاله