روروro-ro, roll-on roll-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه که در آن بار بر روی وسایل چرخدار ازطریق شیبراهه به کشتی وارد یا از آن خارج میشود
موج ریلیRayleigh wave, R waveواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موج سطحی که موجب حرکت پسرونده و بیضیوار ذرات در محیط میشود
چرچیللغتنامه دهخداچرچیل . [ چ ِ ] (اِخ ) یکی از دانشمندان انگلیسی که به ایران آمده و درسال 1850م . در خرابه های شوش تحقیقات و امتحاناتی کرده است . رجوع به تاریخ ایران باستان ج 1 ص 56 شود.
چرچیللغتنامه دهخداچرچیل . [ چ ِ ] (اِخ ) سیدنی . منشی سفارت انگلیس در ایران . مرحوم پروفسور ادوارد براون انگلیسی نام او را در کتاب تاریخ ادبیات خود چند جا ذکر کرده است . رجوع به تاریخ ادبیات ادوارد برون ج 3 ص 117 و <span class
چرچیللغتنامه دهخداچرچیل . [ چ ِ ] (اِخ ) سر وینستون لئونارد اسپنسر (1874- 1965م .). یکی از مردان سیاسی و نویسنده ٔ انگلیسی است . وی ارشد اولاد «لرد راندلف چرچیل » میباشد. دوران تحصیلی خود را «هارو» و «ساندهورست » گذرانیده و در
چرچینهواژهنامه آزادچرچینه نوعی افت گیاهی غیر جانوری است ( فاقد ریشه می باشد ) و به ساقه و برگ گیاهان و بوته ها چسبیده باعث مرگ تدریجی آنها می شود - معمولا به رنگ زرد می باشند.
دست فروشلغتنامه دهخدادست فروش . [ دَ ف ُ ] (نف مرکب ) دست فروشنده . چرچی . پیله ور. آنکه کالا را به دست گرفته در کوچه و بازار بفروشد. (آنندراج ). خرده فروش و پیله وری که متاع خود را به هر قدری که مشتری بخواهد اگرچه خیلی کم باشد بفروشد. (ناظم الاطباء). آنکه پاره ای کالاها بر دست در کویها و بازارها
پیله ورلغتنامه دهخداپیله ور. [ ل َ / ل ِ وَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) پیلور. شخصی که داروو اجناس عطاری و سوزن و ابریشم و مهره و امثال آن بخانه ها گرداند و فروشد. (برهان ). دارو فروش . (آنندراج ). صیدنانی . (تفلیسی ) (مهذب الاسماء). خرده فروش . دوره گرد در ده ها. پلژ
چیلغتنامه دهخداچی . (ترکی ، پسوند) در ترکی پسوند نسبت شغلی است و دارنده و متصدی معنی میدهد چون در آخر کلمه درآید به معنی «گر» و «کار» فارسی باشد و گویا همان است که ما در گوانجی و میانجی داریم و ترکان نیز از ما گرفته اند چه علاوه بر دو شاهد گوانجی و میانجی در زبان ارمنی نیز که شعبه ای از آری
چرچیللغتنامه دهخداچرچیل . [ چ ِ ] (اِخ ) یکی از دانشمندان انگلیسی که به ایران آمده و درسال 1850م . در خرابه های شوش تحقیقات و امتحاناتی کرده است . رجوع به تاریخ ایران باستان ج 1 ص 56 شود.
چرچیللغتنامه دهخداچرچیل . [ چ ِ ] (اِخ ) سیدنی . منشی سفارت انگلیس در ایران . مرحوم پروفسور ادوارد براون انگلیسی نام او را در کتاب تاریخ ادبیات خود چند جا ذکر کرده است . رجوع به تاریخ ادبیات ادوارد برون ج 3 ص 117 و <span class
چرچیللغتنامه دهخداچرچیل . [ چ ِ ] (اِخ ) سر وینستون لئونارد اسپنسر (1874- 1965م .). یکی از مردان سیاسی و نویسنده ٔ انگلیسی است . وی ارشد اولاد «لرد راندلف چرچیل » میباشد. دوران تحصیلی خود را «هارو» و «ساندهورست » گذرانیده و در