۱. پلک زدن با یک چشم معمولاً جهت ایما و اشاره.
۲. (زیستشناسی) = چشمیزک
۳. [مصغرِ چشم] [قدیمی] چشم کوچک.
۴. [قدیمی] چشم زیبا: ◻︎ آن خال چو مشکدانه چون است؟ / وآن چشمک آهوانه چون است؟ (نظامی۳: ۵۲۱)، ◻︎ به زلفکژ ولیکن به قدوقامت راست / به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار (رودکی: ۵۰۱).
۵. [قدیمی] عینک.
〈 چشمک زدن: (مصدر لازم)
۱. بر هم زدن آهستۀ پلکها بهقصد ایما و اشاره.
۲. خاموش و روشنی چراغ و مانند آن.
۱. اشاره با گوشهچشم، اشارتنظربازانه، ایما، نظربازی
۲. کورسو