ترجمه مقاله

چلیدن

čalidan

۱. فشرده شدن چیزی آبدار که آب آن بیرون بیاید؛ فشرده شدن.
۲. [قدیمی] روان شدن؛ رفتن: ◻︎ از چل‌چل تو پای من زار شد کچل / من خود نمی‌چلم تو اگر می‌چلی بچل (امیرخسرو: لغت‌نامه: چلیدن).
۳. [قدیمی] جنبیدن.
۴. [قدیمی] سزاوار گشتن

۱. روان بودن، خریدارداشتن، رونق داشتن، رونق بخشیدن
۲. سزاوارگشتن، لایق بودن
۳. فشرده شدن
۴. رمیدن
۵. جنبیدن

ترجمه مقاله