چمیانلغتنامه دهخداچمیان . [ چ َ ] (اِ) بمعنی معنویان . (از برهان ذیل چمی ) . در دساتیر بمعنی خاصان و یا معنیان آمده . (از انجمن آرا ذیل چمی ) (از آنندراج ذیل چمی ). چمی خاصان ومعنویان . (ناظم الاطباء). و رجوع به چم و چمی شود.
چمیانلغتنامه دهخداچمیان . [ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز که در 50 هزارگزی جنوب باختری اهواز در کناره ٔ کارون و 14 هزارگزی باختر راه اهواز به آبادان واقع است . آبش از رودخانه ٔ کارون بوسیله ٔ موتور. م
فراکِشَند مِهین میانگینmean high-water springsواژههای مصوب فرهنگستانمیانگین ارتفاع فراکِشَندها در مِهکِشَندهای یک مکان در طی یک دورۀ نوزدهساله
فروکِشَند مِهین میانگینmean low-water springsواژههای مصوب فرهنگستانمیانگین ارتفاع فروکِشَندها در مِهکِشَندهای یک مکان در طی یک دورۀ نوزدهساله
فروکِشَند فروتر مِهین میانگینmean lower low-water springsواژههای مصوب فرهنگستانمیانگین ارتفاع فروکِشَندهای فروتر در مِهکِشَندهای یک مکان در طی یک دورۀ نوزدهساله
مان مهانلغتنامه دهخدامان مهان . [ ] (اِخ ) اول ممجان که امروز قصبه ٔ قم است و نام آن مان مهان بوده است یعنی منازل کبار و اشراف . جمکران . (تاریخ قم ص 60).
نفربهنفرman-to-man, man-for-man, man-on-manواژههای مصوب فرهنگستانویژگی نوعی راهکار دفاعی در ورزشهای تیمی که در آن هر بازیکن باید در برابر بازیکنی معین از تیم مقابل به دفاع بپردازد