چهارآسلغتنامه دهخداچهارآس . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) چهار تک خال ورق . چهار تک خال در بازی ورق . رجوع به چارآس شود.
چهارآسفرهنگ فارسی عمیدچهار تکخال؛ چهار ورق از ورقهای گنجفه که بر آنها نقش تکخال است. Δ در بازی آس برنده است و بالاتر از ورقهای دیگر است.
سیاریoutreachواژههای مصوب فرهنگستانارائۀ خدمات که بهصورت خارج از مرکز در محلهای مورد نظر انجام میشود
حَمَلAries, Ari, Ramواژههای مصوب فرهنگستانصورت فلکی منطقهالبروج بین دو صورت ثور و حوت که به شکل بره یا قوچ تصور میشود
نقطۀ اول حَمَلfirst point of Ariesواژههای مصوب فرهنگستاننقطهای در استوای آسمانی که بعد را نسبت به آن میسنجند و همان نقطۀ اعتدال بهاری است
چهارخاللغتنامه دهخداچهارخال . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) مرکب از چهار (عدد اصلی ) + خال . در تداول عامه مرادف «لو». و خال به هریک از نقش های قراردادی ورق های بازی اطلاق شود. و هر خال نماینده ٔ واحدی باشد. چهارلو، برگ یا ورق بازی که چهارلو یا چهار نقش داشته باشد. |