لغتنامه دهخدا
باتوغن . [ ] (اِ) از آلات غناست : ... و در مقابل کورکه ٔ پادشاهی که بر موضعی مرتفع نهاده بودند خمها و خمچهاء چینی و صراحیهای خرد و بزرگ بعضی نقره و بعضی چینی موضوع بود و در چپ و راست کورکه ، مطربان و اهل ساز ایستاده بودند و باتوغن و کمانچه ونی و موسیقا