چهل ستونفرهنگ فارسی عمید۱. عمارتی که چهلستون داشته باشد.۲. [مجاز] بنایی که ستونهای بسیار داشته باشد.
چهل ستونفرهنگ فارسی معین(چِ هِ. سُ) (ص مر.) 1 - عمارتی که چهل ستون داشته باشد. 2 - بنایی که دارای ستون ها بسیار باشد.
روغن حلپذیرsoluble oilواژههای مصوب فرهنگستاننامیزهای پایدار از آب و روغن با غلظت بالا که در عملیات فلزکاری برای روانسازی و خنکسازی و ممانعت از خوردگی به کار میرود متـ . روغن نامیزهای emulsifying oil
استخوانبُری بیکر و هیلBaker and Hill osteotomyواژههای مصوب فرهنگستانبرش پاشنه و وارد کردن گوِهای از استخوان در آن برای اصلاح تغییر شکل استخوان مچ پا
پلگیheel and toe wear 1, heel-toe wear 1واژههای مصوب فرهنگستانرفتگی یکطرفۀ آجقطعهها در تایرهای شعاعی؛ معمولاً رفتگی لبۀ آجقطعههایی که زودتر بر جاده قرار میگیرند، بیشتر است
ژلgelواژههای مصوب فرهنگستانپراکنهای بهصورت محلول تعلیقی یا بسپاری که رفتاری مانند جامد کشسان یا نیمهجامد دارد
ژل اثربرداریgel liftواژههای مصوب فرهنگستانلایة نازکی از ژلاتین که برای برداشتن اثر انگشت از یک سطح و انتقال آن به قطعهای پلاستیکی و انعطافپذیر به کار میرود
چهل ستون اصفهانلغتنامه دهخداچهل ستون اصفهان . [ چ ِ هَِ س ُ ن ِ اِ ف َ ] (اِخ ) نام بنائی است در شهر اصفهان در مغرب میدان شاه که در وسط صحن وسیعی واقع شده و دیوارهای کوتاهی دارد. این بنا از ساختمانهای زمان شاه سلطان حسین و در محل بنای قدیمتری که متعلق بشاه عباس کبیر بوده است ساخته شده . در شمال آن استخر
مسجد چهل ستونلغتنامه دهخدامسجد چهل ستون . [ م َ ج ِ دِ چ ِ هَِ س ُ ] (اِخ ) این مسجد و مناره ٔ آن در دامغان واقع است و از ابنیه ٔ تاریخی ایران مربوط به قرن پنجم هجری است . (جغرافیای سیاسی کیهان ).
چهل ستون قزوینلغتنامه دهخداچهل ستون قزوین . [ چ ِ هَِ س ُ ن ِ ق َ ] (اِخ ) نام بنایی به قزوین که در اطراف آن باغ بسیار بزرگی بود. طول آن از خیابان واقع در شمال سبزه میدان کنونی تا حیات نادر و عرض آن نیز از جلوی اداره ٔ پست و تلگراف تا دیوار غربی شعبه ٔ بانک ملی امتداد داشت ولی قسمت زیادی از باغ مزبور د
آدسونواژهنامه آزاددانا مثال آدسون داند و پرسد چهل ستون نداند و نپرسد دانا داند و پرسد نادان نداند و نپرسد
چل ستونلغتنامه دهخداچل ستون . [ چ ِ س ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) نام عمارتی که ستونهای بسیار داشته باشد. (آنندراج ). هر بنایی که دارای ستون زیاد باشد. (ناظم الاطباء). مسجد یا عمارت بزرگ : چنان تیرها در کمان بند بودکه هر خانه اش چل ستون می نمود.
هشت بهشتلغتنامه دهخداهشت بهشت . [ هََ ب ِ هَِ ] (اِخ ) عمارتی است در شهر اصفهان نزدیک کاخ چهل ستون ، به شکل هشت ضلعی . مرکب از تالار بزرگی است که در وسط قرار گرفته و دارای چهار طاق و چهار قسمت بنا می باشد.
چهارباغلغتنامه دهخداچهارباغ . [ چ َ ] (اِخ ) نام خیابان وسیعی است در شهر اصفهان که از محاذی مغرب عمارت چهل ستون به طرف جنوب ممتد است و از جمله اماکن تاریخی ایران میباشد. رجوع به چارباغ اصفهان شود.
چهللغتنامه دهخداچهل . [ چ ِ هَِ ] (عدد، ص ، اِ) چهار دهه . عددی که از چهار برابر کردن عدد ده واحد مرتبه ٔ دوم یا مرتبه ٔ دهگان (عشرات ) پیدا شود. (40 = 10 * 4). عدد مابین سی و نه و چهل و یک
چهللغتنامه دهخداچهل . [ چ ِ هَِ ] (عدد، ص ، اِ) چهار دهه . عددی که از چهار برابر کردن عدد ده واحد مرتبه ٔ دوم یا مرتبه ٔ دهگان (عشرات ) پیدا شود. (40 = 10 * 4). عدد مابین سی و نه و چهل و یک
مورچهللغتنامه دهخدامورچهل . [ هََ ] (اِ) بادزنی که از پر طاوس برای پرانیدن مگس سازند. || آلت مویی که بدان لباس ها را پاک کنند. (ناظم الاطباء).