ژولیانلغتنامه دهخداژولیان . (اِخ ) کامیل . نام مورخ فرانسوی مؤلف کتاب مهمی راجع به تاریخ سرزمین گل . مولد مارسی بسال 1859 و وفات بسال 1933 م .
گولانلغتنامه دهخداگولان . (اِخ ) دهی است از دهستان بافت بخش هوراند شهرستان اهر. واقع در 13500گزی خاوری هوراند و 30500گزی شوسه ٔ اهر به کلیبر. واقع در کوهستان وهوای آن گرمسیر و سکنه ٔ آن 146 تن
گولانلغتنامه دهخداگولان . (اِخ ) دهی است از دهستان بریاحی بخش سردشت مهاباد. در 4000 گزی جنوب باختر سردشت و 25000 گزی جنوب راه ارابه رو بیوران به سردشت . کوهستانی و جنگل و هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 10
گولانلغتنامه دهخداگولان . (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش سلماس شهرستان خوی . 7000 گزی جنوب خاوری سلماس در مسیر شوسه ٔ سلماس به ارومیه . جلگه و هوای آن معتدل است . 150 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه زولا و محصول آنجا غلات
چویگانلغتنامه دهخداچویگان . (اِ مرکب ) چوگان را گویند. (برهان ). لغتی در چوگان یا مصحف آن است و یا مصحف «چویگان » پهلوی است . (حواشی برهان چ معین ). مصحف چولگان است . (آنندراج ).
چوگانلغتنامه دهخداچوگان . [ چ َ / چُو ] (اِ مرکب )(از: چوب + گان ، پسوند نسبت ) در پهلوی چوپگان ، چوپگان ، چوبکان ، معرب آن صولجان است و کلمه ٔ فرانسوی شیکان از فارسی مأخوذ است . (حواشی برهان ). چوب بلند سرکجی است که در بازی گوی بکار برند. (جهانگیری ). چوب گو