چپغولشلغتنامه دهخداچپغولش . [ چ َ ل َ ] (ترکی ، اِ) چپقولش . (فرهنگ نظام ). جنگ با شمشیر. (فرهنگ نظام ). رجوع به چپقلش و چپقولش شود.
غولسلغتنامه دهخداغولس . [ ] (اِخ )طارنطائی . یکی از اطبایی که در فترت میان بقراط و جالینوس بوده است . رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 33 شود.
غالظلغتنامه دهخداغالظ. [ ل ِ ] (ع ص ) درشت . سطبر. گنده . (از المنجد). ضد دقیق . ج ، غَلَظَه . (از قطر المحیط). و رجوع به غلیظ و غلظة شود.
چپقولشلغتنامه دهخداچپقولش . [ چ َ ل َ ] (ترکی ، اِ) چپغولش . جنگ با شمشیر. (فرهنگ نظام ). چپقلش . رجوع به چپغولش و چپقلش شود.
چپقلشلغتنامه دهخداچپقلش . [ چ َ ق ُ ل َ ] (ترکی ، اِ) جنگ شمشیر را گویند. (آنندراج ) (غیاث ). چپغولش . چپقولش . رجوع به چپغولش و چپقولش شود.