چچولغتنامه دهخداچچو. [ چ ُ ] (اِ) پستان را گویند اعم از پستان انسان و حیوانات . (برهان ) (آنندراج ). پستان را گویند و آنرا بهندی «چوجی » خوانند. (جهانگیری ). پستان آدمی ودیگر جانوران . (ناظم الاطباء). رجوع به پستان شود.
اعتبار و درستیسنجیverification & validation, V&Vواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ دو مرحله اعتبارسنجی و درستیسنجی نرمافزار
جزیرة راستگرد ورود و خروجright-in right-out islandواژههای مصوب فرهنگستانمحوطة مثلثیشکل برآمدهای که با مسدود کردن قسمتی از راه در انتهای مسیر ورودی به تقاطع، مانع انجام حرکات گردش به چپ و عبور مستقیم میشود
تماس و برخاستtouch-and-goواژههای مصوب فرهنگستانفرود تمرینی که در آن هواپیما اجازه دارد بهدفعات با باند تماس مختصر پیدا کند
چچولفرهنگ فارسی عمید۱. تکۀ کوچک گوشت در قسمت فوقانی فرج زنان که در ختنه بریده میشود و اهل تسنن بریدن آن را سنت میدانند؛ خروسه؛ کلیتوریس.۲. آلت تناسلی پسر خردسال.
چچولفرهنگ فارسی معین(چُ) (اِ.) 1 - قطعة کوچک گوشت میان فرج زن ، چچوله ، خروسه . 2 - آلت تناسلی پسر خردسال .
چچولفرهنگ فارسی عمید۱. تکۀ کوچک گوشت در قسمت فوقانی فرج زنان که در ختنه بریده میشود و اهل تسنن بریدن آن را سنت میدانند؛ خروسه؛ کلیتوریس.۲. آلت تناسلی پسر خردسال.
چچولفرهنگ فارسی معین(چُ) (اِ.) 1 - قطعة کوچک گوشت میان فرج زن ، چچوله ، خروسه . 2 - آلت تناسلی پسر خردسال .