ژاولفرهنگ فارسی عمیدآب ژاول؛ محلول زردرنگی مرکب از آب، نمک طعام، و هیپوکلریت سدیم که برای گندزدایی و رنگزدایی و بردن رنگهای پارچههای الوان به کار میرود.
سامانۀ خودرویابautomatic vehicle location system, AVL system, AVLواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که موقعیت وسایل نقلیهای را که دارای لوازم الکترونیکی ویژه برای ارتباط با مرکز هستند، تعیین میکند
آب ژاولفرهنگ فارسی معین(بِ وِ) [ فا - فر. ] (اِ.) محلول هیپوکلریت سدیم در آب که برای رنگ بری و گندزدایی به کار می رود.
مزیللغتنامه دهخدامزیل . [ م ُ ] (ع ص ) دورکننده از جای . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). دورکننده ٔ آثار چیزی . (آنندراج ) (غیاث ). ناسخ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). برنده . زایل کننده و برطرف کننده ٔ اثر چیزی . (ناظم الاطباء). الفاقة مزیل الطاقة؛ درویشی ناتوان کننده ٔ ت
کلرورلغتنامه دهخداکلرور. [ کْل ُ / ک ُ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) در اصطلاح علم شیمی ، ماده ای که از ترکیب کلر با یک عنصر دیگر (خواه فلز و خواه شبه فلز) حاصل می شود، مانند کلرور نقره که فرمولش ClAg می باشد وعبارت از ترکیب کلر با فلز
کائوچولغتنامه دهخداکائوچو. (اِ) کائوتچو. کائوچوک . کائوتچوک . در تداول هنود امریکا بر موادی که از درخت هیفا بیرون می آید و نوعی صمغ است اطلاق میشود و در زبان هنود امریکا بمعنی «اشکهای درخت » است . این کلمه را در عربی امروزی «مطاط» میگویند. (ازکتاب هذه اندونیسیا. چاپ قاهره ). درختی است که از شیر
آبفرهنگ فارسی عمید۱. (شیمی) مادهای مایع، بیطعم، بیبو، و مرکب از اکسیژن و هیدروژن با فرمول شیمیایی H۲O که در طبیعت به مقدار زیاد موجود است و سه ربع روی زمین را فراگرفته. در صد درجۀ سانتیگراد جوش میآید و در صفر درجۀ سانتیگراد منجمد میشود.۲. مقدار زیادی از این مایع که در یکجا جمع شود، مانندِ دریا، برکه، و
تژاوللغتنامه دهخداتژاول . [ ت َ وِ ] (اِ) بمعنی تراوال است که برگ گیاه باشد. (برهان ) (آنندراج ). برگ و شاخ گیاه . (ناظم الاطباء). برگ گیاه لیکن تراول به رای مهمله و به تقدیم واو بر الف گذشت . (فرهنگ رشیدی ). و رجوع به تراول و تروال و تزوال و تژوال در همین لغت نامه شود.
آب ژاولفرهنگ فارسی معین(بِ وِ) [ فا - فر. ] (اِ.) محلول هیپوکلریت سدیم در آب که برای رنگ بری و گندزدایی به کار می رود.