لایی بارload dividerواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای برای مهار حرکتهای طولی ناخواستۀ بار در واگنهای بسته
له لهلغتنامه دهخداله له . [ ل َه ْ ل َه ْ ] (اِ صوت ) آواز نفس پیاپی سگ با بیرون کردن زبان گاه تشنگی . رجوع به له له زدن شود.
ظرفیت ژلهای شدنgelling capacityواژههای مصوب فرهنگستانیکی از خواص کارکردی مواد که بیانگر توانایی آنها در تبدیل شدن به ژله است
jellifyingدیکشنری انگلیسی به فارسیژله ای، بشکل لرزانک در اوردن، نرم کردن، شل کردن، مثل ژله شدن، ژله مانند کردن
دژلهلغتنامه دهخدادژله . [ دِ ل َ ] (اِخ ) دجله ، که نام رودی است .(از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رجوع به دجله شود.
ارژلهلغتنامه دهخداارژله .[ اُ ژِ ل ِ ] (اِخ ) کرسی ژورا، از ناحیه ٔ لُن ل ُسُنیه ، دارای 1232 تن سکنه .