نتغلغتنامه دهخدانتغ. [ ن َ ] (ع مص ) عیب کردن کسی را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة) (از المنجد). || گفتن در حق کسی چیزی که نباشد در وی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از معجم متن اللغة). غیبت کردن کسی را و گفتن در حق او آنچه در وی نبوده . (
نتقلغتنامه دهخدانتق . [ ن َ ] (ع مص ) برکشیدن دلو را از چاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). کشیدن دلو بزرگ از چاه . (تاج المصادر بیهقی ). || برکندن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 98) (زوزنی ) (فرهنگ خطی ). || جنبانیدن . (منتهی الارب )(
نتکلغتنامه دهخدانتک . [ ن َ ] (ع مص ) کشیدن چیزی را که به پنجه گرفته باشی سپس به زور برشکستن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). گرفتن و کشیدن چیزی سپس به سختی شکستن آن را.(از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). || نتر. به سختی کشیدن چیزی را. (از معجم متن اللغة). || از بول پاک ک
نطقلغتنامه دهخدانطق . [ ن ُ ] (ع مص ، اِمص ) سخن گفتن . (غیاث اللغات ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100) (آنندراج ). بر زبان راندن حرفی یا سخنی را که از آن معنی مفهوم گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). تکلم کردن به ص