شارش کوئتCouette flowواژههای مصوب فرهنگستانشارش حاصل از تنش برشی ناشی از حرکت نسبی یک دیوار نسبت به دیوار دیگر
کد احراز اصالت پیام چکیدهبنیادhash-based message authentication code, keyed-hash- based message authentication codeواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کد احراز اصالت پیام (کاپ) با استفاده از یک کلید رمزنگاشتی و یک تابع چکیدهساز اختـ . کاپ چکیدهبنیادHMAC متـ . کد اصالتسنجی پیام چکیدهبنیاد
کائدیهلغتنامه دهخداکائدیه . [ ءِی ی َ ] (اِخ ) دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. 52 هزارگزی شمال خاوری اهواز. ده هزارگزی جنوب شوسه ٔ مسجدسلیمان به اهواز، دشت ، گرمسیر. سکنه ٔ آن 130 تن ، شیعه زبان ، فارسی و عربی است .
کائدیهلغتنامه دهخداکائدیه . [ ءِی ی َ ] (اِخ ) دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. 52 هزارگزی شمال خاوری اهواز. ده هزارگزی جنوب شوسه ٔ مسجدسلیمان به اهواز، دشت ، گرمسیر. سکنه ٔ آن 130 تن ، شیعه زبان ، فارسی و عربی است .
متکائدلغتنامه دهخدامتکائد. [ م ُ ت َ ءِ ] (ع ص ) کار دشوار. (آنندراج ). مشکل و دشوار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
وکائدلغتنامه دهخداوکائد. [ وَ ءِ ] (ع اِ) ج ِ وِکاد، به معنی دوال پالان بند و رسن که وقت دوشیدن بر ماده گاو بندند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به وکاد شود.
مکائدلغتنامه دهخدامکائد. [ م َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ مکیده به معنی بدسگالی و بداندیشی . (غیاث ). ج ِ مکیدة. (ناظم الاطباء) : به انواع مکائد تمسک می ساخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 432). و رجوع به مکای
اکائدلغتنامه دهخدااکائد. [ اَ ءِ ] (ع اِ) ج ِ اکاد، به معنی دوالهایی که بدان قربوس زین را بر دو پهلوی آن بندند. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ شاذ اکاد. (از اقرب الموارد). و رجوع به اکاد شود.