کاتالیزفرهنگ فارسی عمیدتغییر سرعت واکنشهای شیمیایی توسط جسمی که خود در پایان بدون تغییر باقی میماند.
قتلیشلغتنامه دهخداقتلیش .[ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد. در 68هزارگزی شمال باختری مانه و سر راه مالرو عمومی بجنورد به حصارچه واقع و موقع آن دامنه وسردسیر است . سکنه ٔ آن 394 تن است . آب آن از چشمه
کاتالپسیفرهنگ فارسی عمیدبیحرکتی و ثابت ماندن دست، پا، یا سایر اندامها، به دلیل سفت شدن ماهیچهها، در بعضی از بیماریها یا در افراد هیپنوتیزمشده.
کاتالپسیفرهنگ فارسی معین(لِ) [ فر. ] (اِ.) فقدان ناگهانی حرکات ارادی بدون وجود یک ضایعة عضلانی . در این حالت اندام ها و تنه وضع خود را به یک حالت حفظ می کنند و حواس و اعضای حس نیز وظایف خود را انجام می دهند ولی پاسخ به تحریکات حرکات ارادی سلب می شود.
کاتالیزورفرهنگ فارسی عمیدمادهای که سرعت واکنشهای شیمیایی را افزایش میدهد و خود در پایان واکنش بدون تغییر باقی میماند.
کاتالیزورفرهنگ فارسی معین(زُ) [ فر . ] ماده ای که باعث تغییر سرعت یک فعل و انفعال شیمیایی می شود بدون آن که مستقیماً در آن فعل و انفعال وارد شود، کاتالیزگر، آسان گر.
کاتالیزورفرهنگ فارسی عمیدمادهای که سرعت واکنشهای شیمیایی را افزایش میدهد و خود در پایان واکنش بدون تغییر باقی میماند.
کاتالیزورفرهنگ فارسی معین(زُ) [ فر . ] ماده ای که باعث تغییر سرعت یک فعل و انفعال شیمیایی می شود بدون آن که مستقیماً در آن فعل و انفعال وارد شود، کاتالیزگر، آسان گر.