کتخلغتنامه دهخداکتخ . [ ک َ ت َ ] (اِ) بمعنی کشک باشد که دوغ خشک شده است و ترکان قروت گویند. (برهان ). کشک باشد که در آش کنند. (آنندراج ). کشک . (اوبهی ) : مدام تا که ز خاصیت اهل صفرا راموافق است همه عمر ناردان و کتخ . خواجه عمید لوبکی (ا
کتخلغتنامه دهخداکتخ . [ ک َ ت ِ ] (اِ) چاشنی را گویند و آن ترشی و شیرینی بهم آمیخته باشد. (برهان ).چاشنی باشد ممزوج از ترشی و شیرینی که در آشها بریزند و آن را به ترکی قاتق گویند. (فرهنگ جهانگیری ).