ترجمه مقاله

کارآگاه

kār[']āgāh

۱. کسی که از حقیقت و چگونگی کاری و امری باخبر است.
۲. (اسم) کارمند ادارۀ آگاهی؛ پلیس مخفی.
۳. (اسم) [مجاز] جاسوس.
۴. (اسم) [قدیمی] منجم.
۵. [قدیمی] خبردهنده.

۱. بازرس، جاسوس، مفتش، منهی
۲. باخبر، مطلع

ترجمه مقاله