کارآگاهیلغتنامه دهخداکارآگاهی . (حامص مرکب ) اطلاع و معرفت به اجسام . (ناظم الاطباء).- اداره ٔ کارآگاهی ؛ اداره ای در شهربانی که وظیفه ٔ آن کسب اطلاعات مخفی و کشف جرایم است .
کارآگاهیفرهنگ فارسی عمید۱. کارآگاه بودن.۲. باخبر بودن از حقیقت کارها: ◻︎ چه نیکو مطاعیست کارآگهی / کز این نقد عالم مبادا تهی (نظامی۵: ۸۱۷).
پیکارگاهلغتنامه دهخداپیکارگاه . [ پ َ / پ ِ ] (اِ مرکب ) میدان جنگ . جنگ جای . پیکارگه . حربگاه . رزمگاه : سه راه است از ایدر بدان بارگاه که ارجاسپ خواندش به پیکارگاه . فردوسی .دوزخی شد عرصه ٔ پیکارگاه
کارآگاهلغتنامه دهخداکارآگاه . (ص مرکب ) کارآگه . منهی باشد که اخبار باز رساند. (صحاح الفرس ). کسی را گویند که از حقیقت کار آگاه و باخبر باشد و مردم صاحب فراست و منهی را نیز گویند یعنی مردمی که اخبار باطراف برسانند و قاصد و جاسوس رانیز گفته اند. (برهان ). هوشیار و آگاه از کار و بمعنی منهی که اخبا
کارآگهلغتنامه دهخداکارآگه . [ گ َه ْ ] (ص مرکب ) (مخفف کارآگاه ) باخبر. مطلع. صاحب خبر. خبردار. کارآگاه . کارآگهان جمع کارآگه است که دانایان و اصحاب فراست و اهل تجربه و منجمان باشند چه منجم را نیز کارآگه می گویند : ملک فرمود خواندن موبدان راهمان کارآگهان و بخردان
کارآگهیلغتنامه دهخداکارآگهی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) مخفف کارآگاهی . باخبری . اطلاع . صاحب خبری . خبرداری . کارآگاهی : بدان کاردانی و کارآگهی چو بنشست بر تخت شاهنشهی . نظامی .چه نیکو متاعی است کارآگهی کزین نقد عالم مبادا تهی . <
کارآگاهفرهنگ فارسی عمید۱. کسی که از حقیقت و چگونگی کاری و امری باخبر است.۲. (اسم) کارمند ادارۀ آگاهی؛ پلیس مخفی.۳. (اسم) [مجاز] جاسوس.۴. (اسم) [قدیمی] منجم.۵. [قدیمی] خبردهنده.
سواد کارآگاهیdetective literacyواژههای مصوب فرهنگستانسطحی از اطلاعات و آگاهی افراد عادی از موضوعات مرتبط با جرم و چگونگی پیشگیری از آنها یا در صورت وقوع، پیش گرفتن کمخطرترین و امنترین راهکار برای رهایی
فیلم کارآگاهیdetective film, mystery filmواژههای مصوب فرهنگستانفیلمی که در آن جستوجوی شخصیت اصلی فیلم، که معمولاً کارآگاه یا مأمور پلیس یا روزنامهنگار یا وکیل است، به افشای اسرار یک جنایت منتهی میشود
کارآگهیلغتنامه دهخداکارآگهی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) مخفف کارآگاهی . باخبری . اطلاع . صاحب خبری . خبرداری . کارآگاهی : بدان کاردانی و کارآگهی چو بنشست بر تخت شاهنشهی . نظامی .چه نیکو متاعی است کارآگهی کزین نقد عالم مبادا تهی . <
شرلوک هلمسلغتنامه دهخداشرلوک هلمس . [ ش ِ ل ُ هَُ ] (اِخ ) شرلوک هلمز. قهرمان رمانهای پلیسی به قلم دویل و او نمونه ای است از کارآگاهی بسیار زیرک و باهوش . (از فرهنگ فارسی معین ).
سواد کارآگاهیdetective literacyواژههای مصوب فرهنگستانسطحی از اطلاعات و آگاهی افراد عادی از موضوعات مرتبط با جرم و چگونگی پیشگیری از آنها یا در صورت وقوع، پیش گرفتن کمخطرترین و امنترین راهکار برای رهایی
فیلم کارآگاهیdetective film, mystery filmواژههای مصوب فرهنگستانفیلمی که در آن جستوجوی شخصیت اصلی فیلم، که معمولاً کارآگاه یا مأمور پلیس یا روزنامهنگار یا وکیل است، به افشای اسرار یک جنایت منتهی میشود